خدای خوبم! ببخش مرا ....... ببخش حورانت را ....آه ای عزیز دلم! ای خود دلم! ای تمام وجودم! می بخشی مرا ؟!........ نبخشی، گریه می کنم، ها! ......... خیلی گریه می کنم ، .....خیلی...... بحدی که چشمام کورشوند ........ دوست داری که چشمام کورشوند ای مهربانم ؟!..........پس، ای خدای نازنیم! ببخش ببخش مرا ........ که یه چند روزی متوجه نشدم که کسی یواشکی میان من وتو سفره ی عشق پهن کرده ...... وبین ما فاصله انداخته ....... آه خدای عزیزم! ببخش حورانت را که چند روزیست که از تو دورشده .......وخود را به عشق خیالی خاک مشغول کرده .... ای عزیز وجودم! ای مهربانم!..... غلط کردم..... غلط کردم...... قول می دهم دیگر هرگز کسی را اجازه ندهم که میان من وتو قرار گیرد........ وهرگز هیچ شبی جزعشق تو از خال وخط کسی ننویسم ...... کلک مهتابی من مخصوص توست ای عشق خاص من!........ دوستت دارم ای خدای مهربانم...... دوستت دارم ...... از امشب مثل شب های گذشته هرشب از تو خواهم نوشت ای بهانه نوشته های من! ای بهای جاری شدن اشک های کلک مهتابی من! .........چقدر دوستت دارم ......حورانت.....